12. آنچه بر خود نمى پسندى بر دیگران مپسند
فاءحبب لغیرک ما تحب لنفسک و اکره له ما تکره لها.
نامه /31
ترجمه : آنچه که براى خود دوست میدارد، براى خود نمى پسندى ، براى دیگران هم مپسند.
شرح : یک ضرب المثل فارسى مى گوید آنچه به خود نمى پسندى ، به دیگران روا مدار. و ضرب المثل دیگرى مى گوید:یک سوزن به خودت بزن ، یک جوالدوز به مردم . این دو ضرب المثل ، و دهها ضرب المثل دیگر، و شعرها، و کلمات کوتاه و بلند بسیارى که در زبان و ادبیات ما، در باره همین موضوع صحبت میکند، همه ، با الهام گرفتن از سخن امام علیه السلام ، و در توضیح و تشریح آن گفته شده و رواج پیدا کرده است .
و منظور از تمام این سخنان ، آن است که درباره یکى از دستورات عمیق و پر معنى اسلام ، به شکلهاى گوناگون ، توضیح داده شود. بر اساس این دستور والا و زندگى ساز اسلام ، ما انسانها وظیفه داریم که در هر کارى ، رعایت حال دیگران را نیز بکنیم . یعنى همیشه خودمان را به جاى دیگران بگذاریم ، و با مردم طورى رفتار کنیم ، که دوست داریم دیگران با ما همانطور رفتار کنند.
کسیکه به مشکلات و ناراحتیهاى دیگران اهمیت نمى دهد، باید حساب کند که آیا خودش مى توان همان مشکلات و ناراحتیها را تحمل کند، یا نه ، به زبان ساده تر باید گفت : هر کس راضى شود که یک جوالدوز به تن دیگرى فرو رود، باید با انصاف و مروت حساب کند که آیا خودش حاضر است یک سوزن به تنش فرو رود، یا نه ؟
مسلمان مومن واقعى ، کسى است که براى دیگران نیز به اندازه خودش ، راحت و آسایش و حق استفاده از مواهب زندگى را بخواهد و اصولا آسایش و خوشبختى خود را، در آسایش و خوشبختى دیگران جستجو کند.
13. اندرز پذیرى
و لا تکونن ممن لا تنفعه العظة الا اذا بالغت فى ایلامه ، فان العاقل یتعظ بالاداب و البهائم لا تتعظ الا بالضرب
نامه / 31
ترجمه : از کسانى مباش که اندرز نمى پذیرند مگر هنگامى که آزار و عذابى به آنها برسد. شخص عاقل ، باادب و ملایمت اندرز مى پذیرد، و چهار پایان هستند که جز با کتک ، فرمان نمیبرند و به راه نمى آیند.
شرح : انسان که برترین مخلوق خداوند است ، و بهمین جهت اشرف مخلوقات نام گرفته ، با سایر جانداران ، تفاوتهاى بسیار دارد. یکى از مهمترین تفاوتهاى انسان با حیوانات ، این است که انسان اندرزپذیر نیستند، و صاحب با نگهبان حیوانات و چهارپایان ، ناچار مى شوند که به ضرب چوب و شلاق ، آنها را به راه بیاورند و از خطر و ناراحتى ها دور سازند.
انسان عاقل ، میداند که پدر و مادر، یا معلم ، یا سایر بزرگترها، که بیش از او دانش و تجربه دارند، جز خیر و صلاح او را نمیخواهند و به همین دلیل ، هر گاه ببینند که کودک خردسال یا شاگرد کوچکشان به راه خطا مى رود، او را اندرز میدهند و سعى مى کنند با ارشاد و راهنمایى ، از خطا و خطرها، دورش کنند.
در چنین مواقعى ،انسان اگر عاقل باشد، با زبان خوش و ملایم ، اندرز بزرگترها را مى پذیرد و مؤ دبانه به راهنمایى آنها گردن مى گذارد. اما، گاهى ، کسانى هم پیدا مى شوند که بر خلاف انتظار، اندرز افراد خیرخواه را خطاى خود، ادامه مى دهند.
حتما شما هم دیده اید که گاهى ، پدر و مادر، مجبور مى شوند فرزند خود را، به خاطر آن که با زبان خوش اندرز نپذیرفته است ، با تنبیه بدنى و کتک و خشونت تربیت کنند. در حالیکه انسان عاقل ، هرگز کارى نمى کند که با او مانند حیوانات و چهارپایان رفتار کنند و با کتک به راهش بیاورند. بلکه باادب و ملایمت ، اندرز بزرگترها را مى پذیرد، و با خوبى و خوشى ، به راهى میرود، که سعادت و خوشبختى او، در آن است .
موضوع مطلب :